سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شهریور 94داری تمام می شوی... بهتر

برایِ من خوب نبودی

از همان روز نخستت حرصم دادی و لج کردی

انگار من گفته ام عاشق پاییزی باشی که هرگز به آن نخواهی رسید

حالا که داری می روی بگذار بگویم

از اول حسم به تو همچو آن دانش  آموز خسته از مدرسه ای بود که شب آخرت را که به اول مهر وصل می شود با آه صبح میکند


نه نه ... او فقط آه می کشد

اما من از تو امسال بدم آمد


وقتی بانویی از کسی بدش بیاید خیلی بد می شود

حواست به خودت باشد

نفرینم اگر بگیرد دیگر در تقویم ها اسمت را نخواهند

دید و دنیا با یازده  ماه سر می کند

خدا کند مهر چون تو نباشد

که بی مهری از مهر دیگر کلافه کننده است...


 برو با من که نساختی لااقل با دیگری خوش باش...


خدا نگهدارت

 

باران/ حرف هایِ آخرم با/ شهریور94

 




تاریخ : یکشنبه 94/6/29 | 11:22 صبح | نویسنده : باران | نظر

  • paper | ماه دامین | صحاب